جناب بوم نقاشی

شعر طنز و نطنز - با آثاری از خودم و دیگر هیچ

جناب بوم نقاشی

شعر طنز و نطنز - با آثاری از خودم و دیگر هیچ

سرود زندگی

قسمت 1

«ما لعبده کانیم و فلک لعبده باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
چندیست برون آمدیم زین صندوق
باید که درون آن رویم یک یک باز»

میلاد

نور،....، صدا ، ...، حرکت ،....، آغاز

دو قناری دو ساز یک آواز


نور گردون گرد آمبولانس
که می رقصه رو تابلوی اورژانس

و برانکاو( که نه تخت روان )

دخترک روی تخت ناله کنان
-------------------------

جانمازی که پر شده است از یاس
مادری مهربان و با احساس

مادر پیر رو به قبله بنشسته

دست در تسبیح به ذکر پیوسته

رَبی، لـَکَ سَجَدة ُو َبـِکَ آمَنة ُ

وَلـَکَ اسَلمَة ُوَ عـَلِیکَ تـَوَکـَلة ُ
وَ اَنتَ رَبی و سَجـَدة وَجهی
  ِ

   به حق محمد و فاطمه و علی

و باز هم تکرار و باز دیگر بار
که یا مـُقلب القلوب و الابصار   
------------------------------
همسری منتظر و رویایی
چشم دوخته
به بخش مامایی

تصویر مبهم غنچه ای در باد

صدای گریه یک نوزاد

مژده مژده ، دختره دختـر

سالمه هم خودش و هم مادر
------------------------------

مادر مهربان و سجده بر مهرش

گریه ای بی امان از شکرش


اینچنین شد قصه ای آغاز

دو قناری دو ساز یک آواز

نظرات 1 + ارسال نظر
امید دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ق.ظ http://tina-fakhar.tk

بد نبود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد